جدول جو
جدول جو

معنی بیجاده آب - جستجوی لغت در جدول جو

بیجاده آب(دَ / دِ)
شراب زردرنگ. (ناظم الاطباء). شراب گلرنگ. (آنندراج). شراب که برنگ سرخ و کهربا باشد. (هفت قلزم)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ / دِ لَ)
کسی که لب وی سرخ مانند مرجان باشد. (ناظم الاطباء). سرخ لب:
نه زال و نه آن ماه بیجاده لب
بخفتند یک هفته در روز و شب.
فردوسی.
عنبرین خطی و بیجاده لب و نرگس چشم
حبشی می و حجازی سخن و رومی دیم.
فرخی.
بیجاده لبا من از فراقت
رخساره چو کهربای کردم.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ طَ)
کنایه ازکسی که از مردمان چیز بحیله برباید. (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا